سلام وقت بخیر؛
رفته بودم خیابون باب همایون موقع برگشت دیدم یه خانمی موبایلش دست بچه سه سالهشِه و بچه هم به خوبی در حال بازی بود، بعد از اینکه رسیدم به مغازهای که قبلا کار لحافدوزی می کرد (البته دیگه جمع کرده بود و تشک و لحاف و پتو و اجناس آماده میفروخت) یاد قدیما افتادم که لحاف دوزا تو خیابون راه میافتادند و داد میزدند: کار لحاف دوزی! کار لحاف دوزی! یه وسیله ای هم داشتند عین سنجاق قفلی بود که باهاش پنبه میزدند..
یادمه اون قدیما زمان بچگی این لحاف دوزا که میومدن خونه ما تشک و این چیزارو درست کنند اون روزا یا دمپختک می خوردیم یا آبگوشت، این ناهارمون بود، چون مادرمون کار داشت! و حالا بازیمون این جور مواقع چی بود؟! یک کاغذ کوچیکی رو می چسبوندیم به بینیمون می گفتیم بگو پیب پیب پنبه و اون لحاف دوزم که میگفت پیب پیب پنبه! ما هم سه چهار ساعت مینشستیم و میگفتیم پیب پیب پنبه! پیب پیب پنبه! (خنده) این بازی ما بود!
حالا ببینید بازی های امروزه با اون موقع چقدر فرق داره و بچه ها چقدر رشد کردند..
شاد و پیروز باشید