سلام وقتتون بخیر و شادی؛
امروز بعد از بیدار شدن از خواب در حال مسواک زدن بودم که یه مورچه رو دیدم که یاد پدر خدابیامرزم افتادم که میگفت … (مفهوم نبود) …. یاد شعر حضرت سعدی افتادم که میفرماید:
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
توی همین فکر بودم که یادم اومد که این مورچه چقدر به ما میتونه درس بده! یاد تیمور لنگ افتادم که میگفت مورچه ای یه دونه ای که چندین برابر وزن خودشه را به بالا میبرد، این دونه می افتاد و مورچه دوباره این کار رو تکرار می کرده تا اینکه پس از 67 بار موفق میشه دونه رو به بالا ببره؛ یا این مورچهها، تابستونها دونهها را برای زمستونها جمع میکنن؛ به خودم گفتم که خب منم ۱۱ ساله که دنبال این شهرکم و اونقدر ادامه میدم که موفق بشم..
یادم اومد که دوستان همین اخیراً میگفتند که آقا کار شما درسته تو مطبوعات و غیره مطرح کن جواب بگیرید، بله قطعاً درسته و خودم میدونم که حتما انجام میشه چرا که بر اساس مرّ قانون، تمام کارها رو انجام دادم و البته که مورچه به من درس داد حتما پیگیری کنم تا موفق بشم.. شاد پیروز و انسان باشید