ادامه قسمت اول…
مجری: خیلی جالب بود من به یک نکته ای اشاره کنم مثلاً یک نفر دست فروشی کرده آب هویج فروخته و کرکره مغازه ها رو روغن زده و با این که پدرشون تامین بوده کلی سختی کشیده و با اینکه از نظر مالی مشکلی نداشتند خودش تلاش کرده که روی پای خودش وایسه و جنگیده تا به این نقطه‌ای که الان هست برسه، ولی جالبش اینجا بود که آقا! خانوم! برادر! همه چیز پول نیست؛ شرافت و انسانیت رو نباید فدای پول و ثروت کرد البته پول هم وسیله خوبی است برای آرامش که اگر شب سرتون رو میزارید زمین باید حال دلتون خوب باشه وگرنه باختید! خب آقای کیهانی شما کلی کار ملی انجام دادید و بسیار ارزشمند لطفاً یک اشاره به آنها بکنید
کیهانی: بله من چند تا کار ملی کردم که حتی ممکنه چند تاش به کارم مرتبط نباشه نه اینکه اصلاً مرتبط نباشه ولی ارتباط جزئی داشته مثلاً من میدیدم که جدول‌های شهر خراب میشه امسال کار می کردند و سال دیگر دوباره این کار رو تکرار میکردند، من انقدر رفت و آمد کردم و با شهرداری و غیره صحبت کردم و حتی روزنامه ها و رادیو تلویزیون انقدر بحث کردم تا تونستم این مسئله رو جا بندازم که نه تنها جدول های تهران بلکه جدول های کشور رو تغییر بدم و الان جدول هایی که در کشور استفاده میشه جدول‌های ماشینیه و نوع تولیدش به شکلیه که باعث میشه که تخریب نشند و همه هم دارند از این مدل استفاده می کنند، قبلا من تنها بودم ولی الان ممکنه بیش از ۱۰۰ کارخانه باشه که دارند جدول ماشینی تولید می کنند.
در اون زمان آقای حبیب الهیان دستور دادند و من با معاون ایشان یک تفاهم نامه نوشتم که مصالح ساختمانی که مصرف میشه استاندارد باشه و از بتن استاندارد استفاده بشه و اگر خلاف این مسئله باشه مهندس ناظر پایان کار را به اونها نده
یادمه یکی از این رئیس جمهورها که داشتن روی کار می آمدند و خیلی تکیه بر حرفهای مردمی داشتند ما در روزنامه ها چاپ کردیم که اولین پیشنهاد مردمی مبنی بر تولید، توزیع و مصرف مصالح ساختمانی صورت بگیره و همین باعث شد که مصوب بشه و همه ساختمان ها از مصالح استاندارد استفاده بکنند
من سه سالی بود که دنبال کاری بودم و تقریباً کلی نامه دارم که انقدر زیاد شده که تبدیل به کتاب کردم و منظورم این بوده که به جوانها ثابت بکنم که اگر دنبال کاری باشند و این کار درست باشه بالاخره به نتیجه می رسند و موفق می شوند و محاله این کار انجام نشه..
یک روزی آقای محرابیان که الانم وزیر هستند ایشان داشتند به من جایزه می دادند من در گوششون گفتم که من سه ساله دنبال یک کاری هستم که اگر انجام بشه به نفع کشوره، ایشون من رو بردند اتاق VIP و من براشون کاملا توضیح دادم، یا در نوبت دیگری از طرف آقای فاطمی امین تلفن من رو گرفتند و با من قرار کاری گذاشتند، من به آن جلسه رفتم و حرف هام رو زدم و حرف های ما رو قبول کردند و آن سخنان هم رفت مصوبه دولت شد…
ممکنه از دید بعضی ها خیلی قابل هضم نباشه ولی من کاملاً عشق کردم، ممکنه من یه تابلوی نقاشی رو ببینم که از زحمتش خیلی چیزی متوجه نشم ولی من الان خودم وقتی جدول ها و ساختمان های شهر رو میبینم و با قبل از انقلاب مقایسه می کنم عشق میکنم..
مجری: الان هم فکر میکنم شما دنبال یک کار خوبی هستید که باید مجوز ۱۵ روزه میگرفتید ولی الان سالها گذشته! انشالله کارتون زودتر حل بشه، شما خیلی کارآفرین بزرگی هستید و سوالم این است که چند نفر در زیر مجموعه شما کار می کنند؟
کیهانی: حدود 1200 یا 1300 نفر دارن برای ما کار می کنند ودر ادامه بگم که من حتماً فکرم رو عملی می کنم مطمئن باشید البته این کار از روی نیاز نیست و من عشق می کنم که این کار رو انجام بدم..
این شهرک صنعتی که شما به آن اشاره کردید حدود ۶۰ هزار شغل ایجاد می کنه، استان البرز رو می تونه تکان بدهد و جایی این شهرک بنا میشه که از خلقت بشر تا امروز که من در خدمت شما هستم یک علف حتی در آن زمین سبز نشده چون اونجا شوره زاره به هرحال میدونم که کار من انجام میشه چون کار من قانونیه و همه کارها مطابق مرّ قانون انجام شده..
مجری: من یک توضیح کوتاهی راجع به این موضوعی که آقای کیهانی بیان کردن خدمت بینندگان بگویم که اولین شهرک خصوصی در کشور توسط آقای کیهانی امیدواریم که انجام بگیره، ایشون سالهاست که دنبال مجوز هستند و من تعبیرم اینه بیابونیه که ایشون میخواد در اونجا طلا بکاره چرا که خانواده های زیادی می توانند از این بیابون به نون و کسب درآمد برسند، حواستون باشه دنیا جای بزرگی نیست مخصوصاً در سالی که شعارش مانع زدایی است و باید مانع ها رو برداشت که این همه جوان بیکار داریم، من به نوبه خودم شما را تحسین می کنم و خسته نباشید میگم خدمتتون شما سالهاست که دارید می جنگید که یک نام نیکی از خودتون به یادگار بگذارید و به نظر من این بزرگترین موفقیت شما تا اینجای کار بوده..
کیهانی: یک مطلبی هست که من اینو صدر همه مطالب میدونم اینکه جوانها و خانم‌ها هر کسی اگر بخواد به نتیجه برسه باید صداقت داشته باشه، صداقت در کار و گفتار و کردار، اگر صداقت داشته باشه به همه مراحل و موفقیت ها میرسه..
مجری: آقای کیهانی می خوام یه سوال از شما بپرسم خدا میگه اگر آقای کیهانی تا امروز هرچی درآمد داشتی و هر چی که به دست آوردی ازت میگیرم و در ازاش یه چیزی بهت میدم شما چی رو میدی و چه چیزی رو میگیری؟
کیهانی: من اون چیزی رو که میخواستم از خدا گرفتم و بیشتر از این چیزی ازش نمیخوام ( خنده) من بچه های خوبی که میخواستم دارم، خانم خوب میخواستم که دارم، ماشین و باغ میخواستم که دارم، دیگه چیزی نمیخوام خدایا اگه قراره برای من کاری بکنی همین مجوز من رو بگیر!! اگر این کار را برای من بکنی باز هم برای بندگان خودت کردی، تازه من اگه جواز رو بگیرم و ۶۰ هزار شغل ایجاد کنم باز هم برای بندگان خودش کار کردم من یک عاملی هستم که برای بندگانش کار میکنم، الحمدلله من همه چی دارم …
مجری: ما به روال برنامه مون، شما لطفاً زل میزنین به دوربین و با خدای خودتون صحبت می کنید و خدا پشت دوربین ایستاده این شما و این خدای خودتون
کیهانی: خدایا هیچی ازت نمیخوام سلامتی و همین روند زندگی بره جلو، من خدا رو شکر می کنم خدایا شکرت که من همه چی دارم، انشالله خدا برای همه جوونها بخواد به شرطی که جوانها سلامت باشند و خودشناس باشند و بدونند اگر راه راست رو برن حتماً به همه چی می رسند
مجری: خدایا! حرفهای آقای کیهانی رو شنیدی؟!
پس حال دل جوون های سرزمین ما رو خوب کن، خدایا! هیچ بنده ای رو به دیگری محتاج نکن! خدایا هوای ما رو داشته باش و ما را جز خودت به هیچ کسی محتاج نکن! خدایا تو را قسم میدیم به عزت و جلالت، بزرگی و عظمتت و هر چی که فکر می کنی درسته، ما جز تو هیچ پناهی نداریم ما را بدون پشتوانه رها نکن، در پناه ایزد منان..