سلام وقت بخیر؛
خدمت شما عرض کنم که لازم دیدم در مورد کار و تلاش نکته ای رو بگم، داستانی قدیمی راجع به پیر دانایی که میخواست از دشتی عبور کنه و به مصر برسه، شب شد و پیرمرد از همراهاش پرسید: چطور میخواهیم بریم؟ گفتند: با شتر، شترامون رو خریدیم و آماده ایم. پیر دانا گفت: نه، اسب بخرید! به همین دلیل سفرشون یک روز عقب افتاد و شترها رو فروختند و اسب خریدند… بعد ازش پرسیدند: چرا گفتی شترها را بفروشیم و اسب بخریم؟ شترها آهسته میروند و شب و روز حرکت میکنند…. پیر دانا گفت: برای اینکه شتر فقط راه میره و انقدر میره تا بمیره، اما اسب نه، هر جا خسته بشه نشون میده، هر جا گرسنه بشه نشون میده، هر وقت نیاز به استراحت داشته باشه نشون میده، در نتیجه، هم صاحبش رو به مقصد میرسونه و هم اینکه خودش نمیمیره…
امروز کسانی که کار میکنند باید این نکته را تو ذهن داشته باشند، فقط ندوند و فقط کار نکنند؛ بلکه زندگی هم کنند، استراحت هم کنند تا بتونند به مقصدی که میخان برسند…
شاد و پیروز باشید ایشالله جوانان ما این نکات رو گوش کنند و به کار ببرند…