زمانی که شاگرد نقاش بودم!

یه چند وقتی بود که حاج خانوم می گفتش رنگ سقف ها خراب شده و بچه ها و نوه ها میان اینجا میگن اینجا خونه پیرمرد و پیرزنه و شروع به نقاشی کردیم..
دیروز این اوستا رو دیدم داره کار میکنه و سمباده میکشه، یاد یک چیزی افتادم بهش گفتم این کاری که داری می کنی منم یک روزی تو کویت یک همچین کاری رو میکردم و امروز عکسام رو پیدا کردم و بهش نشون دادم؛ هر وقت کار درست انجام بدید قطعا موفق خواهید شد، آدم باید سلامت باشه و درستکار و اگه صداقت در کارش داشته باشه حتماً موفق میشه..
من خودم یک موقعی شاگرد نقاش بودم خب حالا امروز میبینم که یکی دیگه اومده و داره کار ما رو انجام میده دیدم نقاش ها جوونند و کمی باهاشون صحبت کردم و نصیحتشون کردم که اگر کارتون رو دوست داشته باشید و کار درست انجام بدین و با دل و جون انجام بدین جوری که وقتی کارتون تموم میشه خودتون راضی باشید، موفق میشین.. کما اینکه شما میبینید یک روزی خود من سمباده می کشیدم و حالا الان شما اومدین خونه من رو دارید سمباده میکشین و هیچ امضای طلایی هم نبوده، اگر با صداقت باشید بیشتر مورد توجه خدا قرار می گیرید..

موفق و پیروز باشید