به خاطر لذت های لحظه ای اعتبار خودمون رو خدشه دار نکنیم و نزاریم باعث بشن که فرصتها رو از دست بدیم، بلندنگر باشیم و آینده نگر و ارزشهامون رو بر اساس معیارهای درست انتخاب کنیم
سلام وقت بخیر؛
صبح جمعه شما با نشاط
امروز جمعه است، اون خاله ای که گفتم بوی مادر میده قراره که اگه مهمون منزلشون نیاد بیان منزل ما، شوهر خالمم میاد، یه خاطرهای دارم که بدم نمیاد تعریف کنم چون درسه..
خاطرم هست که این شوهر خاله من قرمزه قرمز بود، پسرش آبی بود، بعضی وقتا که مسابقه بود تو خونه با همدیگه حرف و نقل میزدن، از قضا یک بار رفته بودند مسابقه رو از نزدیک توی ورزشگاه تماشا کنند، روزی بود که استقلال یدونه میزنه به پرسپولیس و پسر شوهر خالم هی شادی میکنه و شوهر خالم یه دونه میزنه تو گوشش؛ تعریف میکنه میگه از اون روز تا حالا روزی نیست که یاد این قضیه بیفتم و متاثر و ناراحت نشم، با اینکه چندین سال ازین قضیه گذشته میگه این چه کاری بود که کردم؟! چه عملی بود که من کردم، شوهر خالم آدم خوبی بود و چاپ “پیروز” رو داشت و من یه زمانی تابستون براشون کار میکردم، میرفتم صحافی میکردم، جدا از این، چه کار میکردیم چه نه، کتابهای درسی ما رو ایشون میداد، چقدر ایشون رو تو فامیل به آدم خوب میشناختنش و مُحَسّناتش رو تعریف میکردند ولی خودش از این تیکه و رفتار همیشه ناراحت بود که چرا این اشتباه کوچولو رو کرد..
ما سعی بکنیم که از این اشتباه ها نکنیم، پرسپولیس و استقلال هر دو تیمی هستند که مال کشور خودمونند و هر دوشون خوب بازی میکنند و ایشالله روزی بشه که با همدیگه مچ بشن تا قهرمان کشور و دنیا بشن..
مطلب دیگه ای که بد نیست بگم اینکه اولا به خاطر ایشون، قرمز پوشیدم چون میدونم دوست داره، دلم میخواد کیف کنه وقتی که میاد، یه چیز دیگه که خاطرم افتاد یه دوستی داریم که خیلی خیلی خیلی استقلالیه که وقتی برای دخترش خواستگار اومد به حدی بود که اون موقع که نزدیک ازدواج و عقدشون بوده، وقتی فهمید که این طرف پرسپولیسیه، بازی رو بهم میزنه دخترش رو بهش نمیده! الانم نمیدونیم که دخترش شوهر کرد یا نه؟! خب ادم باید بتونه این مسائل رو مدیریت کنه و درست فکر کنه..
موفق و پیروز باشید، پایدار