سلام وقت بخیر؛
میگن قدیما یه خانی به یه آبادی رفت، تو آبادی دیدش قورباغه ها سروصدا میکنند، کدخدا رو صدا میکنه و بهش میگه اگه فردا که من میام قورباغهها سروصدا کنند سرتو زیر آب می کنم! کدخدا از اینکه چکار باید کنه ناراحت بود تا اینکه یکی از هم ولایتیهاش بهش گفت من کاری می کنم که قورباغه ها صدا نکنند!
برای همین میاد یه گوسفند رو میکشه رودههاشو در میاره و میزاره سر چوب، این چوب رو داخل آب میکنه، جریان آب این رودهها رو تکون میداد و قورباغه ها خیال میکردند که این ماره و سروصدا نمیکردند، خان میاد و میبینه که صدایی نیست و یک جایزه به کدخدا میده؛
از اون موقع این ضرب المثل باب شد که فلان خان وقتی میاد حکمش قورباغه رو خفه میکنه.. (قورباغه ها دیگه صدا نمی کنن) …
شاد و پیروز باشید