سلام وقت بخیر؛
امروز رفته بودم آرایشگاه همینطور که نشسته بودم رو میز آرایشگاه رو نگاه می کردم، کنجکاو شده بودم که بعد یادم افتاد چرا نگاه می کنم، البته اونجا نوشته بود که قیمت فلان قدره و هر کی هم شکایت داره با فلان شماره تلفن تماس بگیره، یادمه وقتی که ما کوچیک بودیم تو خیابون مولوی مابین میدان اعدام و بازارچه قنات آباد یه آرایشگاه بود به نام شجاع، کنارش هم یک حمام عمومی بود که صبحهای زود تا ساعت ۹ مردانه بود و بعد از اون زنانه.
یادمه این آقا شجاع همیشه دو سه تا از این گیره ها که رختارو بهش آویزون میکنند که باد نبره داشت، فکر کنم به این خاطر بود که به میز آرایشگاه نگاه می کردم که این چرا گیره نداره! (خنده) بعد یادم افتاد که آقا شجاع سر ما رو اصلاح میکرد سهزار می گرفت، سر مردان بزرگسال رو که اصلاح میکرد پنجزار میگرفت و اگه ریششونم میزد دوزار بیشتر می گرفت، تازه یک چای دارچین هم به ما میداد، بعضی ها می گفتند که آقا شجاع دندون هم میکشه! کنار این آرایشگاه هم که حمام عمومی بود می گفتند که صبحا حجامت هم میکنه..

حالا جدا ازین ختنه هم میکرد آقاشجاع (خنده) همه بچه های محل را آقا شجاع ختنه کرده بود حالا شما فکرشو بکن این همه کار میکرد یه نفر آدم! (خنده) گفتم این خاطره رو بگم که یکمی فضا شاد بشه و از اون حال و هوا در بیاییم، یکمی هم مهربون تر و شادتر باشیم..
پیروز و موفق باشید پایدار